پیشنهاد شگفت انگیز!

کتاب الکترونیکی: محاکمه از فرانتس کافکا

The Trial by Franz Kafka

بدون امتیاز
0 دیدگاه
ویژگی های محصول
توضیحات کوتاه

رمان محاکمه از فرانتس کافکا به شمار می‌رود یک سال پس از مرگ او، سال 1925 اولین بار منتشر شد. رمان محاکمه اولین بار سال 1937 به انگلیسی برگردانده شد و در سال 1999 در لیست 100 رمان برتر قرن بیستم به انتخاب روزنامه‌ی لوموند فرانسه قرار گرفت.

موجود در انبار

قیمت اصلی: 140,000 تومان بود.قیمت فعلی: 70,000 تومان.

معرفی کتاب محاکمه از فرانتس کافکا

«مدام می‌کوشم چیزی بیان ناشدنی را بیان کنم، چیزی توضیح ناپذیر را توضیح بدهم، از چیزی سخن بگویم که در استخوان‌ها دارم، چیزی که فقط در استخوان‌ها تجربه پذیر است. چه بسا این چیز در اصل همان ترسی است که گاهی درباره‌اش گفت‌وگو شد، ولی ترسی تسری یافته به همه چیز، ترس از بزرگ‌ترین و کوچک‌ترین، ترس، ترسی شدید از به زبان آوردن یک حرف. البته شاید این ترس فقط ترس نیست اشتیاق چیزی است فراتر از هرچه که موجب ترس می‌شود» این‌ جمله‌ها را فرانتس کافکا در یکی از نامه‌های شخصیش نوشته است و شاید بهترین توصیفی‌ است که می‌توان برای رمان محاکمه نوشت. رمانی که سال‌ها پس از انتشار نیز هنوز حرف‌های زیادی برای گفتن دارد.

about book image

درباره رمان محاکمه اثر فرانتس کافکا

رمان محاکمه یکی از سه رمان نویسنده‌ی مشهور آلمانی فرانتس کافکا است که او آن را بین سال‌های 1914 و 1915 نوشته است. محاکمه مانند بیشتر آثار کافکا تمام نشده است البته فصلی دارد که سرانجامی برای داستان در آن آمده است. به عقیده‌ی منتقدان نمی‌توان این مسئله را به ناتوانی کافکا برای نوشتن پایان برای داستان‌هایش نسبت داد. مخصوصا که شواهدی وجود دارد که کافکا فصل‌های ابتدایی و پایانی محاکمه را قبل از سایر بخش‌های آن نوشته است.

رمان محاکمه که مشهورترین اثر کافکا به شمار می‌رود یک سال پس از مرگ او، سال 1925 اولین بار منتشر شد. رمان محاکمه اولین بار سال 1937 به انگلیسی برگردانده شد و در سال 1999 در لیست 100 رمان برتر قرن بیستم به انتخاب روزنامه‌ی لوموند فرانسه قرار گرفت. کافکا در نوشتن رمان محاکمه به شدت تحت تاثیر رمان‌های «جنایت و مکافات» و «برادران کارامازوف» نوشته‌ی نویسنده‌ی بزرگ قرن نوزدهم روسیه، فئودور داستایفسکی قرار داشت.

خلاصه داستان محاکمه

صبح روز تولد سی سالگی جوزف کا، صندوقدار بانک، به طور ناگهانی سر و کله‌ی دو مرد ناشناس از سازمانی ناشناس در آپارتمانش پیدا می‌شود. دو مرد که هیچ توضیح خاصی نمی‌دهند تنها به او می‌گویند که بازداشت است و نمی‌تواند از آپارتمان خارج شود و دادرسی در جریان است. آن‌ها مطالبی نیز درباره‌ی لباس‌ها و وسایلش به جوزف می‌گویند و از او می‌خواهند آن‌ها را به انبار تحویل ندهد. مدتی بعد جوزف برای دادرسی به آدرسی تحت عنوان دادگاه خوانده می‌شود که در واقع یک اتاق زیر شیروانی است، جایی که انگار همه جوزف کا را می‌شناسند…

نقد رمان محاکمه؛ در سر کافکا چه می‌گذرد؟

 رمان محاکمه توجه منتقدان زیادی را به خود جلب کرده است. در طول سالیانی که از انتشار این کتاب گذشته است نقدهای زیادی بر آن نوشته شده است و از دیدگاه‌های مختلفی بررسی شده است.

از دیدگاه سیاست و جامعه شناسی منتقدان این کتاب را انتقادی از بوروکراسی خودمختار و غیر انسانی دولت‌ها و فقدان حقوق مدنی مناسب برای انسان‌ها دانسته‌اند .همچنین گروهی از منتقدان معتقدند این رمان در انتقاد به تنش‌های اجتماعی در امپراطوری اتریش- مجارستان پیش از جنگ جهانی اول نوشته شده است.

محاکمه از دیدگاه روانکاوی نیز بررسی شده است. افرادی که از این نگاه رمان را تفسیر کرده‌اند معتقدند دادگاه در رمان کافکا نماد نوعی پیش آگاهی و روند درونی است که در هر انسانی اتفاق می‌افتد.

به گفته‌ی دوستان کافکا، آن‌ها چندین بار دیده‌اند که او موقع خواندن محاکمه با صدای بلند می‌خندد، به نظر می‌رسد با وجود این که درونمایه‌ی محاکمه جدی و تلخ است رگه‌هایی از طنز نیز در آن وجود دارد. راینر استاخ، زندگی‌نامه نویس کافکا نیز به این نکته اشاره کرده است: «محاکمه در کل ناخوشایند است، اما جزئیات طنز آمیزی در خود دارد»

فیلم محاکمه؛ بازآفرینی اثر کافکا

محاکمه‌ی کافکا سینماگران زیادی را نیز به خود جلب کرده است. بر اساس این کتاب دو فیلم در تاریخ سینما ساخته شده است. اولین بار «اورسن ولز»کارگردان و نویسنده آمریکایی سال 1962 فیلم‌نامه‌ای بر اساس این رمان نوشت و خودش نیز نقش «آلبرت هستلر»، وکیل مدافع را در آن بازی کرد. اورسون ولز این فیلم را بهترین فیلمی که ساخته نامیده است.

سال 1993، در شبکه بی بی سی فیلم دیگری بر اساس محاکمه به همین نام ساخته شد. این فیلم را «دیوید جونز» کارگردانی کرده و «هارولد پینتر» فیلمنامه‌ی آن را نوشته است. «کایل مک لاکلن» بازیگر مشهور آمریکایی نقش جوزف.ک را در این فیلم بازی کرده است.

درباره کافکا؛ مردی که می‌خواست آثارش سوزانده شود

فرانتس کافکا سال 1883 در پراگ، امپراطوری اتریش- مجارستان به دنیا آمد. خانواده‌ی کافکا یهودی و آلمانی زبان بودند. کافکا پدری بسیار مستبد داشت و هرگز نتوانست رابطه‌ی خوبی با او برقرار کند. سایه‌ی این نفرت در سراسر زندگی فرانتس کافکا کشیده شده است.

تحصیلات کافکا در رشته‌ی حقوق بود و همین تحصیلات باعث شد او فرصت کند از کلاس‌های ادبیات آلمانی و هنر نیز در دانشگاه استفاده کند. او سال 1906 دکترای حقوق گرفت و مدتی نیز کارمند دفتری دادگاه بود.دانشگاه دوستان خوبی هم به کافکا بخشید که مهم‎‌ترین آن‌ها ماکس برود بود که بعدها نیز کافکا تمام دست‌نوشته‌ها و آثارش را به او داد، هرچند کافکا از برود خواسته بود این دست نوشته‌ها را بسوزاند اما او این آثار را مرتب و منتشر کرد. ادبیات جهان برای این کار به ماکس برود مدیون است.

فرانتس کافکا مدتی هم در صنعت بیمه کار کرده است و البته مخترع کلاه ایمنی هم هست. او برای این مدال افتخار هم دریافت کرده است. کافکا زندگی احساسی و شخصی چندان موفقی هم نداشت. او در سراسر زندگیش شرایط روحی چندان خوبی را تجربه نکرد و از استرس و نگرانی‌های روانی رنج می‌برد.

فرانتس کافکا سال 1924، در 41 سالگی بر اثر بیماری سل در گذشت و در گورستان یهودیان پراگ به خاک سپرده شد.

نگاهی به آثار کافکا

رمان‌های محاکمه، «قصر» و «آمریکا» که به نام «مردی که ناپدید شد» شناخته می‌شود، رمان‌های بلند کافکا هستند که هیچ‌کدام به پایان نرسیده‌اند. مسخ کتاب مهم دیگری از فرانتس کافکا است که در سراسر جهان با استقبال مخاطبان مواجه شده است.

از میان کتاب‌های فرانتس کافکا چندین ترجمه از «مسخ»، «گروه محکومین»، «نامه به پدر»، «دیوار چین» و«بلوم فلد؛ عزب میان سال » در فیدیبو قابل دانلودند. همچنین کتاب تمثیلات که گزیده‌ی داستان‌های کافکاست در این سایت قرار گرفته است.

در گزارشی در سایت دویچه وله درباره‌ی صندوق‌های اماناتی به جا مانده از ماکس برود که در آن‌ها اسناد و نوشته‌هایی از کافکا نیز وجود دارد مباحثی مطرح شده است. در بخشی از این گزارش آمده است: «روزنامه‌ی اسرائیلی هاآرتص از سال 2008 چند مقاله را به این اسناد اختصاص داد و مدعی شده در میان آن‌ها نوشته‌هایی وجود دارد که انتشارشان انقلابی در ادبیات جهان به راه خواهد انداخت. کافکاشناسان این ادعا را اغراق آمیز می‌دانند و عده‌ای نیز این روزنامه را به جنجال آفرینی متهم می‌کنند.»

دست نوشته‌ی محاکمه؛ چالشی میان آلمان و اسرائیل

ماکس برود سال 1939 به اسرائیل مهاجرت کرد. او دست‌نوشته‌های کافکا را که در اختیارش بود را نیز به این کشور برد. بر اساس نوشته‌ای که در سایت دویچه وله آمده است این دست نوشته‌ها پس از مرگ برود در اختیار منشی‌اش قرار گرفت و سال‌ها بعد سر از یک حراجی در لندن در آورد. آرشیو ادبیات آلمان دست نوشته‌ی محاکمه را به مبلغی نزدیک به دو میلیون دلار خرید .دست‌نوشته‌ی متن اصلی این رمان در «موزه‌ی ادبیات مدرن» آلمان نگه‌داری می‌شود.

کتابخانه‌ی ملی اسرائیل تا به حال چندین بار خواسته است که این اثر به اسرائیل بازگردانده شود اما آلمانی‌ها در مقابل این درخواست مقاومت نشان داده‌اند.

ترجمه رمان محاکمه به فارسی

آثار کافکا در میان مترجمان ایرانی طرفداران زیادی دارند. مترجمان زیادی بارها و بارها رمان‌های کافکا را در ایران به فارسی برگردانده‌اند. رمان محاکمه نیز از جمله رمان‌هایی است که چندین ترجمه از آن در بازار کتاب ایران موجود است. اولین بار سال 1353 حسینقلی جواهرچی محاکمه کافکا را به فارسی برگرداند. آن زمان انتشارات فرخی این کتاب را به چاپ رساند. «امیر جلال الدین اعلم»، مترجم مشهور نیز این رمان سال 70 برای نشر نیلوفر به فارسی برگرداند. علی اصغر حداد نیز این رمان را برای نشر ماهی به فارسی ترجمه کرده است.

از ترجمه‌های دیگری که از این کتاب در بازار کتاب ایران موجود است می‌توان ترجمه‌های «منوچهر بیگدلی خمسه» که نشر نگارستان کتاب چاپ کرده و «محمد رمضانی» که نشر آسو منتشر کرده است را نام برد. همچنین «سارا رحیمی» این کتاب را برای نشر قاصدک صبا ترجمه کرده است.

صادق هدایت، نویسنده‌ی مشهور ایرانی نیز فصل نهم کتاب محاکمه را ترجمه کرده است. این ترجمه سال‌ها قبل با نام «قانون» منتشر شد.

دانلود کتاب محاکمه، اثر کافکا با ترجمه‌ی علی اصغر حداد در همین صفحه ممکن است.

about book image

در جملاتی از کتاب محاکمه می‌خوانیم

سر و صدایی شبیه شکستن ظروف چینی از سرسرا شنیده شد و همه گوش تیز کردند. کا. گفت: «می‌روم ببینم چه شده» و آهسته بیرون رفت، طوری که انگار به دیگران فرصت می‌دهد مانع رفتنش شوند. همین که وارد سرسرا شد و کوشید راه را در تاریکی پیدا کند، دستی کوچک، بسیار کوچک‌تر از دست کا.، روی دستشکه هنوز دستگیره را می‌فشرد قرار گرفت و آهسته در را بست. پرستار در انتظارش بود. با صدایی فروخورده گفت: «چیزی نشده، من فقط برای بیرون کشیدن شما بشقابی را به دیوار کوبیدم.» کا. دستپاچه گفت: «من هم به شما فکر می‌کردم.» پرستار گفت: «چه بهتر. بیایید» پس از چندگام به دری از شیشه‌ی مات رسیدند. پرستار جلوتر از کا. در را باز کرد. گفت: «بیایید تو.» آن جا اتاق کار وکیل بود. در نور مهتاب که فقط مربع‌هایی کوچک از کف اتاق را در برابر سه پنجره‌ی بزرگ روشن می‌کرد، این طور پیدا بود که در اتاق میز و صندلی‌هایی سنگین و قدیمی چیده شده است. پرستار گفت: «از این طرف» و به صندوقچه‌ای تیره با پشتی منبت کاری شده اشاره کرد.

نظرات کاربران