پیشنهاد شگفت انگیز!

کتاب الکترونیکی: پیش از آن که بخوابم اثر اس. جی. واتسون

Before I Go to Sleep by S. J. WatsonBefore I Go to Sleep by S. J. Watson

بدون امتیاز
0 دیدگاه
ویژگی های محصول
توضیحات کوتاه

کتاب «پیش از آن‌که بخوابم» Before I Go to Sleep نوشته‌ی «اس .جی. واتسون‌» در سال 2011 منتشر شد. این داستان روایت زنی به نام «کریستین» است که دچار آلزایمر شده است و هیچ‌چیز را به یاد نمی‌آورد. او هر بار که می‌خوابد و خوابش اندکی عمیق می‌شود، حافظه‌اش به‌کلی پاک می‌شودو…

موجود در انبار

قیمت اصلی: 299,000 تومان بود.قیمت فعلی: 149,500 تومان.

معرفی کتاب رمان پیش از آن که بخوابم اثر اس. جی. واتسون

نیویورک‌تایمز: «کاوشی هوشمندانه و ماهرانه در یک اختلال عصبی شگفت‌آور.»

about book image

درباره کتاب پیش از آن که بخوابم :

کتاب «پیش از آن‌که بخوابم» Before I Go to Sleep نوشته‌ی «اس .جی. واتسون‌» در سال 2011 منتشر شد. این داستان روایت زنی به نام «کریستین» است که دچار آلزایمر شده است و هیچ‌چیز را به یاد نمی‌آورد. او هر بار که می‌خوابد و خوابش اندکی عمیق می‌شود، حافظه‌اش به‌کلی پاک می‌شود. زندگی برای این زن که تا قبل از این اتفاق نویسنده بوده هر روز صبح از نو، با فضاها و حس‌های ناشناخته‌ای که او را در برگرفته‌اند، آغاز می‌شود. «کریستین» هر شب یادداشت‌هایی از خودش به‌جا می‌گذارد تا روز بعد بتواند به کمک آن‌ها زندگی‌اش را به یاد آورد. این داستان روانشناسی و تا حدودی جنایی خواننده را همواره در محیط‌های غیرقابل‌پیش‌بینی قرار می‌دهد.

کتاب «پیش از آن‌که بخوابم» نخستین رمان «اس .جی. واتسون‌» است که در فضایی مملو از تعلیق و تردید به نگارش درآمده است. این نویسنده براساس سال‌ها فعالیت و کار در کنار بیماران آلزایمری این اثر را خلق کرده که او را به شهرت جهانی رسانده است. این اثر پس از انتشار به بیش از 40 زبان دنیا ترجمه شد و به یکی از کتاب‌های پرفروش نیویورک‌تایمز تبدیل شد. این کتاب توانست جایزه‌ی انجمن نویسندگان جنایی جان کریسی در ۲۰۱۱، جایزه رمان جنایی و مهیج سال گالکسی در ۲۰۱۱ و جایزه رمان اول جنایی آلمان در ۲۰۱۲ را از آن خود کند. براساس این داستان «روان جافه» در سال 2014 فیلم سینمایی با بازی «نیکول کیدمن» و «کولن فیرث» ساخت.

درباره اس .جی. واتسون

«اس .جی. واتسون‌» S. J. Watson نویسنده‌ی انگلیسی در یک ژانویه سال 1971 به دنیا آمد. او تحصیلاتش را در رشته‌ی فیزیک دانشگاه بیرمنگام به سرانجام رساند و مدتی به‌عنوان شنوایی‌سنج در بیمارستان کار مشغول به کار بود. او در سال 2009 در دوره‌ی آموزشی نویسندگی شرکت کرد و از آن دوران نوشتن را به‌طورجدی آغاز کرد. او پس از نوشتن کتاب «پیش از آن‌که بخوابم» مشهور شد و کتاب دیگری به نام «زندگی دوم» در سال 2015 منتشر کرد و بیش‌ازپیش به شهرت جهانی رسید. این اثر «اس .جی. واتسون‌» نیز به فارسی ترجمه شده است.

ترجمه کتاب پیش از آن‌ که بخوابم به زبان فارسی

کتاب «پیش از آن‌که بخوابم» نوشته‌ی «اس .جی. واتسون‌» را انتشارات آموت با ترجمه‌ی «شقایق قندهاری» در سال 1391 منتشر کرده است که در همین صفحه از فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است. «شقایق قندهاری» مترجم پرکار ایرانی تا امروز بیش از پنجاه اثر به فارسی ترجمه کرده و چندین جایزه دریافت کرده است. از ترجمه‌ی دیگر او می‌توان به «ناخوش احوال»، «عشق زن خوب» و «ده راز موفقیت و آرامش درونی» اشاره کرد .

about book image

در بخشی از کتاب پیش از آن‌ که بخوابم می‌خوانیم

آن‌ها باید به طریقی مرا آرام کرده و راضی و متقاعدم کرده باشند که همراه دکتر ناش بروم؛ چون موضوع بعدی که یادم می‌آید این است که داخل اتومبیلش بودم و او رانندگی می‌کرد. کم‌کم ابرها داشتند آسمان را می‌پوشاند. خیابان‌ها کم‌کم داشت تاریک و یک‌جورهایی صاف می‌شد. او حرف می‌زد، اما من تمرکز نداشتم. انگار ذهنم سردرگم و وارد ورطه دیگری شده باشد و حالا دیگر نمی‌توانستم خودم را به آن برسانم. از پشت شیشه‌ها نگاهی به بیرون کردم؛ با مشتری‌های فروشگاه‌ها و افرادی که قدم می‌زدند؛

 مردمی که با کالسکه بچه راه می‌رفتند یا چرخ خریدی را به دنبال خود می‌کشیدند. می‌خواهم بدانم که این جست‌وجو در پی حقیقت، واقعاً همان چیزی بود که می‌خواستم و دنبالش بودم. بله، شاید به بهبود و پیشرفتم کمک کند ولی تا چه حد باید امیدوار باشم که چیزی دستگیرم شود؟ توقع ندارم روزی بیاید که وقتی از خواب بیدار می‌شوم، همه‌چیز مثل مردم عادی یادم بیاید؛ به‌طوری‌که بدانم روز قبل چه‌کار کرده‌ام، برنامه‌هایم برای روز بعدی چیست، و چه مسیر گمراه‌کننده‌ای مرا به این وضع و حال و به اینجا رسانده است، و حالا هم خودم را به اینجا و این مرحله از زندگی‌ام رسانده‌ام. در بهترین شرایط می‌توانم امیدوار باشم روزی برسد که وقتی به آیینه نگاه می‌کنم، بدجوری جا نخورم؛ این‌که یادم باشد با مردی به اسم بن ازدواج‌ کرده و پسری به اسم آدام را از دست داده‌ام، و دیگر حتماً لازم نیست نسخه‌ای از رمانم را ببینم تا بدانم که خودم آن را نوشته‌ام.

اما انگار حتی همین حد هم دور از دسترس است. به آنچه در بخش فیشر دیده بودم، فکر کردم. دیوانگی؛ رنج و درد و مغزهای به‌هم‌ریخته. فکر کردم: وضعیت من به آن‌ها نزدیک‌تر است تا به بهبودی. شاید درنهایت صلاح باشد بفهمم چه طور با شرایط موجودم کنار بيایم و همان‌طور زندگی کنم. می‌توانستم به دکتر ناش بگویم که دیگر نمی‌خواهم او را ببینم و دفتر یادداشت‌های روزانه‌ام را بسوزانم، و حقایقی را که تا به این لحظه کشف کرده بودم دفن، و آن‌ها را در حد اعماق حقایقی که هنوز از آن‌ها بی‌خبرم، مخفی کنم. این‌طور از گذشته‌ام فرار می‌کنم، ولی جای پشیمانی ندارد، تا چند ساعت دیگر حتی نمی‌دانم که دفتر یادداشت روزانه‌ام يا پزشکم اصلاً وجود خارجی داشتند، و آن موقع می‌توانستم خیلی ساده و راحت زندگی کنم.

نظرات کاربران