پیشنهاد شگفت انگیز!

کتاب چاپی: برادران کارامازوف اثر فیودرداستایفسکی

The Brothers Karamazov

بدون امتیاز
0 دیدگاه
ویژگی های محصول
توضیحات کوتاه

برادران کارامازوف آخرین رمان فیودر میخایلُویچ داستایفسکی ماهانه در مجلۀ ادبی و اجتماعی ـ سیاسی روسکی وِستنیک یا «پیام آور روسی» به سردبیری کاتکوف و در طول سال های ۱۸۷۸ تا ۱۸۸۰ چاپ می شد. داستایفسکی این اثر را اولین قسمت از رمان حماسی «سرگذشت گناهکار اعظم» می دانست. نگارش این اثر در نوامبر ۱۸۸۰ به پایان رسید و نویسنده دو ماه پس از انتشار آن درگذشت.

ناموجود در انبار

در انبار موجود نمی باشد

قیمت اصلی: 1,800,000 تومان بود.قیمت فعلی: 1,440,000 تومان.


 

معرفی برادران کارامازوف اثر فیودرداستایفسکی :

برادران کارامازوف آخرین رمان فیودر میخایلُویچ داستایفسکی ماهانه در مجلۀ ادبی و اجتماعی ـ سیاسی روسکی وِستنیک یا «پیام آور روسی» به سردبیری کاتکوف و در طول سال های ۱۸۷۸ تا ۱۸۸۰ چاپ می شد. داستایفسکی این اثر را اولین قسمت از رمان حماسی «سرگذشت گناهکار اعظم» می دانست. نگارش این اثر در نوامبر ۱۸۸۰ به پایان رسید و نویسنده دو ماه پس از انتشار آن درگذشت.

این رمان واپسین اثر و نتیجۀ تمامی آفرینش های ادبی اوست، حال آن که مدت ها پیش از خلق اثر بیش تر فصل های آن با ایده ها و تصاویر گوناگون از داستان های فرعی و رویدادهای متنوع در ذهن نویسنده شکل گرفته بود.

برادران کارامازوف اثر فیودرداستایفسکی

در دهۀ ۱۸۵۰ داستایفسکی در تبعیدگاه اُمسک با دیمیتری ایلینسکی آشنا شد، مردی که به ناحق به جرم پدرکشی محکوم شده بود. داستان او، پیش از آن که به پروتوتایپی برای شخصیت دیمیتری کارامازوف تبدیل بشود، دو بار نویسنده او را در رمان یادداشت های خانۀ بی روح شرح داده است. پس از پایان دورۀ تبعید، داستایفسکی از نزدیک با منتقد معروف، آپولون گریگوریِف، آشنا شد و از سبک زندگی این منتقد ــ عشق به عیاشی و کولی ها، زندگی پرشور و پرتلاطم با زنان و تضاد میان رفتار بیرونی و هیجانات درونی اش ــ تا حد زیادی برای پرداخت شخصیت دیمیتری کارامازوف الهام گرفت.

 

در آثار دهه های ۱۸۵۰-۱۸۶۰ شخصیت هایی ظاهر شده اند که می توان آن ها را اسلاف قهرمانان رمان برادران کارامازوف دانست. از مهم ترین این اسلاف می توان به این ها اشاره کرد: آلیوشا والکوفسکیِ رمان تحقیرشدگان و بیچارگان و شاهزاده میشکینِ رمان ابله به عنوان اسلافِ آلیوشا کارامازوف؛ یِوگراف یِژِویکین و فوما آپیسکینِ رمانِ روستای استپانچیکووا و ساکنانش و لبدفِ رمان ابله به عنوان اسلافِ فیودر کارامازوف؛ ایپولیت ترنتیِفِ رمانِ ابله به عنوان سلفِ ایوان کارامازوف؛ ویدوپلاسفِ رمان روستای استپانچیکووا و ساکنانش به عنوان سلفِ اسمِردیکُف.

 

در ۱۸۶۲ داستایفسکی در مقدمۀ ترجمۀ رمان «نوتردام پاریس» ویکتور هوگو، که ما به نام گوژپشت نوتردام می شناسیم، از تمایل خود به زورآزمایی با دانته و خلق رمانی با ماهیت دایرة المعارفی سخن گفته است؛ اثری که به طور جامع و همه جانبه تمایلات و ویژگی های عصر خود را به تصویر بکشد. رمان های جنایت و مکافات و ابله که پس از آن خلق شده اند، و از رستاخیز روحیِ انسانی تباه شده و بازگشت به ذات انسانی سخن می گویند، حاصل رویکرد نویسنده به وظیفۀ دشواری است که برای خود تعیین کرده بود. در طول سال هایی که لف تالستوی رمان جنگ و صلح را به پایان می رساند، داستایفسکی طرح حماسه ای را در ذهن خود می چید با محوریت رستاخیز انسانی که سقوط کرده و به تباهی رسیده است. او در ۱۸۶۸ در نامه هایی به آپولون مایکوف از نیّت خود برای نوشتن رمانی چندجلدی به نام «الحاد» گفته و قهرمان اصلی آن را چنین توصیف کرده است: او شخصی است که در سفر به روسیه از خداباوری به خداناباوری می رسد و سپس با آشنایی با آرمان «مسیح روسی» دوباره به خداباوری بازمی گردد. در ۱۸۶۹ «الحاد» جای خود را به «سرگذشت گناهکار اعظم» داد که رابطه ای پیوسته و ناگسستنی با طرحی دارد که با عنوان «الحاد» در ذهن داستایفسکی شکل گرفته بود؛ هر دو طرح برخی از ویژگی ها و گره های داستانی برادران کارامازوف را در خود داشتند.

 

 

داستایفسکی طی سال های ۱۸۷۰-۱۸۷۲ رمان اجنه و پس از آن رمان جوان نورسته را نوشت و همچنین به نگارش و تدوین دفتر خاطرات یک نویسنده پرداخت. در پاییز ۱۸۷۴ هنگام کار روی جوان نورسته طرح کلی رمان برادران کارامازوف را در دفترچه یادداشت خود چنین ترسیم کرد:

سیزدهم سپتامبر ۱۸۷۴. درام. حدود بیست سال پیش در توبولسک داستانی مشابه ایلینسکی رخ داده است. دو برادر و یک پدر پیر. برادر بزرگ تر نامزدی دارد که برادر کوچک تر مخفیانه و به شکلی حسادت بار به او عشق می ورزد، اما دختر عاشق برادر بزرگ تر است، افسر جوانی که عیاشی می کند و بی بندوبار و فاسد است و مدام با پدرش سر جنگ دارد. در این میان پدر ناپدید می شود، برادر بزرگ تر را محاکمه و به حبس و تبعید محکوم می کنند. بعد از دوازده سال برادرش به دیدار او می رود. در جشن تولد برادر کوچک تر، صحنه ای رقم می خورد که در آن، دو برادر بدون هیچ کلامی حرف یکدیگر را می فهمند. او میان جمع مهمانان می آید و می گوید: «من کشتم.» همه فکر می کنند بر اثر ضربه شوکه شده است. پایان: برادر بزرگ تر آزاد می شود و برادر کوچک تر تبعید. او از برادر بزرگ ترش می خواهد که برای فرزندانش پدری کند و می گوید: من به مسیر درست گام نهاده ام!

نظرات کاربران