کتاب الکترونیکی: دون ژوان در جهنم اثر جرج برناردشاو

Don Juan in Hell by George Bernard Shaw

بدون امتیاز
0 دیدگاه
ویژگی های محصول
توضیحات کوتاه

«دون ژوان در جهنم» نمایشنامه‌ای به قلم جرج برنارد شاو(۱۹۵۰-۱۸۵۶)، نویسنده و نمایشنامه‌نویس انگلیسی با ترجمه‌ای از ابراهیم گلستان(-۱۳۰۱) است

موجود در انبار

45,000 تومان

معرفی کتاب دون ژوان در جهنم :

«دون ژوان در جهنم» نمایشنامه‌ای به قلم جرج برنارد شاو(۱۹۵۰-۱۸۵۶)، نویسنده و نمایشنامه‌نویس انگلیسی با ترجمه‌ای از ابراهیم گلستان(-۱۳۰۱) است. این نمایشنامه اینگونه آغاز می‌شود: پیرزن: ببخشید، من خیلی تنهام ــ این‌جا هم خیلی بدجوری‌ است. دون ژوان: تازه آمده‌اید؟ پیرزن: بله، گمان می‌کنم امروز صبح مُردم، توی رخت‌خواب بودم و خانواده‌ام دوروبرم بودند و چشم‌هام را دوخته بودم به صلیب، بعد تاریک شد و وقتی که روشنی برگشت همین روشنی بود که درش راه می‌روم اما هیچ‌چیزی را نمی‌بینم. ساعت‌هاست که توی این تاریکی وحشتناک سرگردانم. دون ژوان: آه، هنوز حس زمان را گم نکرده‌اید؛ اما توی ابدیت به همین زودی‌ها گمش می‌کنید. پیرزن: کجا هستیم؟ دون ژوان: در جهنم. پیرزن: جهنم؟ در جهنم؟ به چه جرأت این را می‌گویی؟ دون ژوان: مگر چه شده، سینیورا؟ پیرزن: نمی‌دانی با که داری حرف می‌زنی؟ من یک خانمم، دختر باایمان کلیسا هستم. دون ژوان: شک ندارم. پیرزن: پس چطور می‌شود که در جهنم باشم. برزخ و زمهریر، شاید. بی‌خطای محض که نبودم. هیچ‌کس نیست. ولی جهنم، نه، دروغ می‌گویی. دون ژوان: جهنم، سینیورا، مطمئن باشید. جهنم به بهترین صورتش، یعنی به صورت انفرادیش ــ اگرچه شاید باکسی‌بودن را ترجیح بدهید. پیرزن:اما من با کمال صداقت توبه کرده‌ام، اعتراف کرده‌ام. دون ژوان: چقدر؟ پیرزن: به بیش‌تر از آن‌چه که واقعاً گناه کرده بودم. من از اعتراف خوشم می‌آمد.

 

 

کتاب بوک

درباره ابراهیم گلستان :

ابراهیم گلستان، یکی از پیشگامان برجسته ادبیات و سینمای مدرن ایران، نقش مهمی در تحول فرهنگی معاصر کشور ایفا کرده است. او با آثار نوآورانه خود در عرصه ادبیات داستانی و سینما، پیوندی میان سنت‌های ادبی کهن و روش‌های مدرن برقرار کرد. در داستان‌نویسی، سبک خاص و گویش ویژه‌اش، روایتی دقیق و عمیق از واقعیت‌های اجتماعی و فرهنگی ایران ارائه می‌دهد. همچنین در فیلم‌سازی، گلستان با آثاری مانند «خشت و آینه» و مستندهایی نظیر «یک آتش»، مسیر جدیدی برای سینمای هنری ایران هموار کرد. آثارش از نظر هنری، همچنان الهام‌بخش نسل‌های بعدی بوده و او را به چهره‌ای ماندگار در ادبیات و سینمای کشور تبدیل کرده است.

ابراهیم گلستان در ۲۶ مهر ۱۳۰۱ در شیراز متولد شد. او نوه آیت‌الله سید محمد شریف تقوی شیرازی و نخستین فرزند سید محمدتقی گلستان، بنیان‌گذار روزنامه «گلستان» بود. تحصیلات ابتدایی خود را در شیراز گذراند و در جوانی به تهران آمد تا در رشته حقوق تحصیل کند، اما زود متوجه علاقه‌اش به ادبیات و سینما شد. گلستان با پیوستن به حزب توده و فعالیت در حلقه‌های روشنفکری، تحولی در مسیر فکری خود ایجاد کرد و اولین داستانش را با نام «به دزدی رفته‌ها» منتشر کرد که مورد تحسین نویسندگان برجسته قرار گرفت.

در زندگی خانوادگی، گلستان با فخری گلستان ازدواج کرد و دو فرزند به نام‌های کاوه و لیلی داشت. کاوه گلستان، عکاس مشهور، در سال ۱۳۸۲ در عراق در حین عکاسی جان باخت و لیلی گلستان نیز به‌عنوان مترجم شناخته شده است. آثار او، از جمله ترجمه‌های برجسته‌ای چون «زندگی در پیش رو»، بر فرهنگ ادبیات ایران تأثیر گذاشته است. گلستان در ۳۱ مرداد ۱۴۰۲ در انگلستان درگذشت، اما آثارش همچنان بخشی از میراث فرهنگی ایران محسوب می‌شوند.

 

دون ژوان در جهنم

مروری بر کتاب دون ژوان در جهنم :

آدم عاشق این است که خودش را خشن و بد بداند اما آدم نه خشن است و نه بد. فقط کم دل است. بهش بگو ظالم، جانی، دزد، قالتاق تا برایت غش کند و دوستت بدارد و فخر بفروشد به اینکه در رگ‌هایش خون گردن کلفت‌ها و چپاولچی‌های تاریخ روان است. بهش بگو دروغگو، دزد، حداکثر از دستت به عنوان توهین به دادگاه شکایت می‌کند. اما بهش بگو ترسو، آن وقت از خشم دیوانه می‌شود و برای اینکه این حقیقت گزنده را بپوشاند حتی به مرگ حاضر می‌شود.

دون ژوان اعیان زاده ای بوده است از مردم قرون وسطی، شاید. شاید هم تنها تصوری و مثالی بوده است از تجسم شور حیات و حس جسم، زائیده ی ذهن مشترک مردم در زمینه ی یک تمدن مسیحی، مانند دکتر فاوستوس، که او هم یا دانشمندی بوده است از مردم همان قرون وسطی، یا تنها تصوری و مثالی از تجسم تفکر در حیات – و او هم در زمینه ی یک تمدن مسیحی.

برای همین هرگاه یادی از هر یک از این دو می رفته است با یادی از شیطان و وابستگی به دنیای دوزخی همراه بوده است، چون آن مذهب و آن تمدن توقع ایمان بی گفتگو و بی پرسش را می داشت، و هر پرسش یا هر بستگی به جسم و اندیشه را ضدیتی به مذهب و به ایمان تلقی می کرد و از آن معنی بستگی به نیروهای ضد مذهب، به شیطان را می گرفت. و این روال رایج هرجور خشک اندیش است، در هر زمان و به هر رنگ بی فکری.

جورج برنارد شاو نمایش‌نامه‌نویس سبک کُمیک، منتقد ادبی و مبلغ سوسیالیست ایرلندی‌تبار است. از او به‌عنوان پرقدرترین نمایش‌نامه نویس بریتانیایی پس از شکسپیر و نافذترین رساله‌نویس پس از جاناتان سوییفت، هجونویس ایرلندی، یاد می‌کنند. برنارد شاو همچنین یکی از برترین نقادان موسیقی و تئاتر نسل خود محسوب می‌شده ‌است. او برای نمایشنامه سنت ژان، در سال ۱۹۲۵ میلادی به دریافت جایزه ادبی نوبل ، نائل آمد.

… پیرزن: ببخشید، من خیلی تنهام ــ این‌جا هم خیلی بدجوری‌ است.
دون ژوان: تازه آمده‌اید؟
پیرزن: بله، گمان می‌کنم امروز صبح مُردم، توی رخت‌خواب بودم و خانواده‌ام دوروبرم بودند و چشم‌هام را دوخته بودم به صلیب، بعد تاریک شد و وقتی که روشنی برگشت همین روشنی بود که درش راه می‌روم اما هیچ‌چیزی را نمی‌بینم. ساعت‌هاست که توی این تاریکی وحشتناک سرگردانم.

دون ژوان: آه، هنوز حس زمان را گم نکرده‌اید؛ اما توی ابدیت به همین زودی‌ها گمش می‌کنید.
پیرزن: کجا هستیم؟
دون ژوان: در جهنم.
پیرزن: جهنم؟ در جهنم؟ به چه جرأت این را می‌گویی؟
دون ژوان: مگر چه شده، سینیورا؟
پیرزن: نمی‌دانی با که داری حرف می‌زنی؟ من یک خانمم، دختر باایمان کلیسا هستم.
دون ژوان: شک ندارم.

پیرزن: پس چطور می‌شود که در جهنم باشم. برزخ و زمهریر، شاید. بی‌خطای محض که نبودم. هیچ‌کس نیست. ولی جهنم، نه، دروغ می‌گویی.
دون ژوان: جهنم، سینیورا، مطمئن باشید. جهنم به بهترین صورتش، یعنی به صورت انفرادیش ــ اگرچه شاید باکسی‌بودن را ترجیح بدهید.
پیرزن:اما من با کمال صداقت توبه کرده‌ام، اعتراف کرده‌ام.
دون ژوان: چقدر؟
پیرزن: به بیش‌تر از آن‌چه که واقعاً گناه کرده بودم. من از اعتراف خوشم می‌آمد

نظرات کاربران