معرفی تکه هایی از یک کل منسجم :
کتاب تکههایی از یک کل منسجم کتاب تکه هایی از یک کل منسجم نوشته پونه مقیمی، روانشناس و روانکاو ایرانی، یکی از پرفروشترین کتابهای روانشناسی سالهای اخیر در ایران است. این کتاب در نه فصل و حول محور خودشناسی و نگاه به درون به رشته تحریر درآمده و با استقبال خوب خوانندگان فارسی زبان مواجه شدهاست. در ادامه به بررسی این کتاب میپردازیم. خلاصهای از کتاب تکههایی از یک کل منسجم نویسنده در این کتاب، با بهرهگیری از دانش روانشناسی و تجربیات خود، به خواننده کمک میکند تا با نگاهی عمیقتر به خویشتن، و زندگی نگریسته تا به شناخت بهتری از خود و دیگران دست یابد. در فصل اول کتاب، نویسنده به مفهوم خودشناسی و اهمیت آن در زندگی پرداخته و در فصلهای بعدی، به سراغ موضوعاتی مانند مسئولیتپذیری، پذیرش، عشق، خشم، تنهایی، و مرگ میرود. نویسنده در این کتاب، از زبانی ساده و روان استفاده میکند و با داستانها و مثالهای ملموس، مفاهیم روانشناسی را برای خواننده قابل فهم میکند. کتاب تکه هایی از یک کل منسجم برای افرادی که به دنبال رشد و تعالی فردی هستند، و همچنین افرادی که به دنبال درک بهتر خود و دیگران هستند، کتابی مفید و ارزشمند است. این کتاب اثری ارزشمند و مفید است که به خواننده کمک میکند تا زندگی را با آگاهی بیشتری زندگی کرده و انتخابهای درستتری داشته باشد. آشنایی با نویسنده کتاب پونه مقیمی، متولد سال 1361، روانشناس و روانکاو ایرانی است. او مدرک کارشناسی خود را در رشته روانشناسی بالینی از دانشگاه تهران و مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته روانشناسی بالینی از دانشگاه شهید بهشتی دریافت کردهاست. او همچنین دورههای تخصصی روانکاوی را در ایران و خارج از ایران گذرانده. پونه مقیمی از سال 1393 به عنوان روانشناس و روانکاو در تهران مشغول به کار شد. او همچنین به عنوان مدرس و سخنران در زمینههای روانشناسی و روانکاوی فعالیت میکند. کتاب تکه هایی از یک کل منسجم اولین کتاب پونه مقیمی است. این کتاب در مدتی کوتاه به یکی از پرفروشترین کتابهای روانشناسی در ایران بدل شده و مورد استقبال خوانندگان قرار گرفت. پونه مقیمی در کتاب تکه هایی از یک کل منسجم، با بهرهگیری از دانش روانشناسی و تجربیات خود، به خواننده کمک میکند تا با نگاهی عمیقتر به خود و زندگی خود، به شناخت بهتر خود و دیگران دست یابد.
و تکههایی که همهجا حضور دارند و فقط کافی است ما در مسیرشان قرار بگیریم، آن وقت اگر هشیار باشیم، شاید بخشهایی از خودمان را ببینیم. بخشهایی از خودمان را در رابطهها و در آدمهایی که تجربه میکنیم، در موقعیتهایی که قرار میگیریم، در فیلمهایی که میبینیم، در تاریخی که مرور میکنیم و حتی در کوچهای که هیچ عابری ندارد و باد درختهایش را بدون حضورِ تماشاچیان نوازش میکند. شاید زندگی همین است. ما زندگی را نه بهصورت یک کل که بهصورت جزئیاتی روزمره میبینیم. درواقع ما در «لحظه»ای از یک زمانِ اکنون همیشگی هستیم و شاید آن لحظه تمام همان چیزی است که «هدف» نام دارد؛ هدفی به نام زندگی کردن. برخورد کردن با تکهای از زندگی و سپس پیدا کردن تکهای ناهشیار از درونِ خودمان. شاید زندگی تلاشی برای منسجمشدن و پیدا کردن بخشهای بیشتری از خودمان است ودر این تلاش مدام با اتفاقات زندگی مواجه میشویم. این کتاب تکههایی از یک کل منسجم است. کلی که هنوز تکمیلنشده اما در مسیر پیدا شدن و بیرون آمدن از ابهام است. شاید این کتاب بتواند بخشهایی از درونِ شما را بیدار کند و به پیدا شدن بخشهای گمشدهتان کمک کند.
همچنین در بخشی دیگر از کتاب می خوانیم: صمیمیت یعنی درک کردن و حس کردن یک فرد با تمام وجود و بدون هیچ قضاوت و مقایسهای؛ یعنی حضور داشتن در سکوت. این یعنی رشتهای باریک و نازک از صمیمیت که در لحظهای کوتاه ایجاد میشود. آنچه رابطه را سالم نگاه میدارد، تکرار همین صمیمیتهای کوتاهِ مملو از حضور و مشاهده است. در واقع همین صمیمیتهای کوتاه و ساده، رابطه را عمیق و معنادار میکند و میتواند مرهمی بر تنهایی درونی ما باشد. ما برای قبول اینکه باید با بعضی آدمها، موقعیتها و شرایط خداحافظی کنیم، به زمان احتیاج داریم. زمان باید بگذرد. ذهن ما باید هزاران داستان متقاعد کننده بسازد تا آرام آرام به لحظه خداحافظی نزدیک شویم. بههرحال چه تصمیم بگیریم چه همچنان خودمان را معلق نگه داریم، لحظههای خداحافظی فرا میرسند. امروز اگر نه، چند سال دیگر. حقیقت این است که فرار کردن به ما کمکی نمیکند. در خداحافظیها، دردی وجود دارد، دردی پنهان، اصلاً مگر میشود خداحافظی دردناک نباشد؟ اگر خیلی وقت است که متوجه شدهایم به خداحافظی خاصی نزدیک شدهایم بهتر است خودمان را گول نزنیم. بهتر است درد را به رنج تبدیل نکنیم.
درباره کتاب تکههایی از یک کل منسجم
این کتاب، حاوی تکههایی از یک کل منسجم است؛ کلی که هنوز تکمیل نشده، اما در مسیر پیداشدن و بیرونآمدن از ابهام است. شاید این کتاب بتواند بخشهایی از درونِ شما را بیدار و به پیداشدن بخشهای گمشدهتان کمک کند. در ادامه با این تکهها بیشتر آشنا میشویم.
تکه اول
«شاید زندگی پیدا کردن بخشهایی از خودمان در تکهتکههایی از یک کُلِ منسجم است. پیدا کردنی که به اندازهی یک عمر طول میکشد.»
اگر زندگی را اینگونه ببینیم، هر فرد، هر رخداد و هر رابطهای میتواند بخشی از ما را به خودمان بشناساند. از این منظر زندگی کردن متفاوت است. چون ما را با آغوش باز به سمت پذیرش خود و احساساتمان میبرد. مسئولیت ما را در قبال احساسات، تجربیات و در یک کلام، زندگی را به ما نشان میدهد. و آن زمان که مسئولیت زندگی خودمان را به عهده بگیریم و از نقش قربانی بیرون بیاییم، میتوانیم زندگی را آنگونه که دوست داریم زندگی کنیم.
تکه دوم
ما و جهان خودمان. این موضوع این کتاب است. در کنار پذیرش، ما یاد میگیریم که خودمان، شخص اول جهانمان هستیم و باید آن را بسازیم. در این صورت است که یاد میگیریم چطور دنیا، خوشبختی و آرامشمان را بر پایه حضور یا عدم حضور دیگران بنا نکنیم. میفهمیم که چگونه میتوانیم بعد از هر رنجی، خودمان را تسلی بدهیم و آرامش ببخشیم. رفتن آدمها دیگر دلیل ناراحتی، اندوه و افسردگی ما نیست. اما هر فردی میتواند خودش را در یک رابطه کامل کند. بنابراین اگر زمانی به رابطه قدم بگذارد که خودش را پذیرفته باشد و جهانش را ساخته باشد، رابطه سالمی نیز برقرار میکند.
تکه سوم
صمیمیت در روابط: همانقدر که قوی و متکی به نفس بودن در زندگی اهمیت دارد، ایجاد و ساخت روابط سالم نیز مهم است. صمیمیت یکی از پایههای اصلی یک رابطه سالم است که به افراد کمک میکند به سمت شکوفایی و پیشرفت قدم بردارند. در این کتاب از صمیمت صحبت میشود. این صمیمیت زمانی به وجود میآید که یاد بگیریم با خودمان، انتخابها، اشتباهها و گذشتهمان در صلح باشیم.